
زندگی بی تو همان مردگی طولانیست
نور تو در همه جا هست ولی پنهانیست
میچکد خون دل از زخم قدیمی فراق
ظاهرا باز هوای جگرم بارانیست
اینهمه اشک چرا چشم مرا پاک نکرد
چه کسی گفته طهارت به همین آسانیست
اصلا انگار نباید که تو را دید ولی
جمعه ها وقت ملاقات من زندانیست